احتياج
احتياج

مانند طفلی که ندارد جز به مادر احتیاج

در روز محشر نیست ما را جز به کوثر احتیاج

مشتاق مولا باش، مشتاق علی که ‌می‌شوی

محتاج نامردت نخواهد کرد دیگر احتیاج

جز چارده معصوم راهی بر تقرب باز نیست

این قرب را دارد قیامت هر پیمبر احتیاج

هر کس که بار افتاده و هر کس ز کار افتاده است

چیزی ندارد جز دم موسی‌بن‌جعفر احتیاج

در مشهد و قم‌ می‌تپد قلب امام کاظمین

بعد از پدر دارم به این خواهر_ برادر احتیاج

ما لازم و ملزوم هم هستیم ای آقای من

از تو کرامت ‌می‌رسد از من مکرر احتیاج

دیروز محتاج تو و امروز محتاج توام

فردا ولی دارم به تو چندین برابر احتیاج

هرکس زیارت‌نامهٔ سنگین‌تان را خوانده است

دیگر به روضه نیستش تا روز محشر احتیاج

ما را فراز داغ «فی قعر السجون» آتش زده

«الساق مرضوض» تو را کی داشت نوکر احتیاج؟ [1]

ای کاش مردی بود تا‌ می‌گفت ای نامردها

این کشته را نبوَد دگر توهین به مادر احتیاج

جز بوریا کاری نیامد از کسی در کربلا

در کنج زندان هم نشد جز تختهٔ در احتیاج


[1]. اشاره به بخشی از زیارت حضرت امام کاظم(علیه‌السلام): «السلام علی المعذب فی قعر السجـون و ظلم المطامیر ذی الساق المرضوض» (سلام بر آن که گرفتـار شکنجهٔ زندان‌های تاریک بود و با پاهایی مجروح از این جهان رخت بربست.)

    شاعر: سعید پاشازاده

  • مجموعه شعر: اهل بيت عليهم السلام

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (0) in /home/pashazade/public_html/wp-includes/functions.php on line 4350