به هر دری زدم واسه دیدنت
به هر دری زدم واسه دیدنت

به هر دری زدم واسه دیدنت
یه بار برا همیشه راهم بده
دلم می لرزه کافیه بخونم
امدم ای شاه پناهم بده

هر کی یه جوری عاشقی می کنه
من توی هر شرایطی یادتم
هیشکی مثه من به تو ‌وابسته نیست
من گره پنجره فولادتم

دستمو وقتی رو سینم می زارم
غیر تو یعنی تو دلم ندارم
تمومه غصه هامو یادم میره
پامو که توی این حرم می زارم

هنوزم عکس بچگیمو دارم
که پای ایوون طلا گرفتم
چقد رو سنگای حرم دویدم
تا توی این زندگی ‌پا گرفتم

دلایی که دخیل پنجرت شن
محاله بعد از این دیگه بپوسن
به خیلی جاها دستشون می رسه
اونا که پای این در و می بوسن

گنبد تو وقتی که روبرومه
بغض تموم شهر تو گلومه
اگه یه لحظه بی تو زنده باشم
واسه همیشه کار من تمومه

لطف تو با من کار هر بارته
ضامن بی کسا شدن کارته
یه فرقی با شاهای عالم داری
که این همه گدا تو دربارته

صف می کشن برای دیدن تو
دور ضریحت همه ی زائرا
نوشته های روی دیوارودر
شعر میشن روی لب شاعرا

النگوهاشو مادرم دراورد
یکی یکی توی ضریحت انداخت
فقط به عشق تو کنج اتاقش
با عکسای ضریح تو حرم ساخت

با این که سنگینه بار گناهم
دلم کنار تو سبک تر میشه
اینو همه کبوترا می دونن
هرکی بیاد حرم کبوتر میشه

    شاعر: سعید پاشازاده

  • مجموعه شعر: اهل بيت عليهم السلام

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (0) in /home/pashazade/public_html/wp-includes/functions.php on line 4350