بين عرشيان
بين عرشيان

گفتند کافر است هر آن‌کس که با علی‌ست

گفتیم کافریم اگر کفر ما علی‌ست

در بین شیعیان شده شایع علی خداست

در بین عرشیان شده شایع خدا علی‌ست

«شیرخدا و رستم دستانم آرزوست»[1]

شیرخدا و رستم دستان ما علی‌ست

این یک گذاشت پای به‌ میدان و بازگشت

در بازگشت گفت به آن یک: نیا! علی‌ست

آری یلی که پای به‌ میدان گذاشته

هم‌بازی همیشگی بچه‌ها علی‌ست

«من کنت» را که گفت پیمبر، فرشته‌ها

گفتند مبتدا علی و منتها علی‌ست

حالا غدیر آمده روشنگری کند

پیغمبر آمده‌ست که پیغمبری کند

در دست خویش دست علی را گرفته است

بین دو دست، دست خدا جا گرفته است

هذا علی، هم آن‌که در قلعه را شکست

هذا علی، هم آن‌که سکوتش صدا شکست

هذا علی، هم آن‌که خدا را شناخته‌ست

دل داده، دل سپرده ولی دل نباخته‌ست

این مرد بعد از این، همهٔ هستی شماست

راهی که ردّ پای علی نیست، ناکجاست

سرمست شد نسیم و علی را طواف کرد

هرکس که تیغ داشت به دستش، غلاف کرد

نور امامت آمد و در چهرهٔ علی

چون مؤمنان چله‌نشین، اعتکاف کرد

ظهر غدیر، دوست یقین کرد با علی‌ست

دشمن به برتری علی اعتراف کرد

رفتند جنّیان همگی در رکاب او

اما علی تمامی‌شان را معاف کرد

آن روز هر که یار نشد، سربه‌زیر بود

سنگ محک برای شجاعت، غدیر بود

روز غدیر، حیف که شام سقیفه شد

دین جامه‌ای گشاد برای خلیفه شد

ای ناسپاس‌ها، غم دین را چه‌ می‌کنید؟

بغض امیر خانه‌نشین را چه‌ می‌کنید؟

اهل نفاق، روز حساب و کتاب‌تان

این جای مُهر روی جبین را چه ‌می‌کنید؟

گیرم به ریسمان متوسل شدید، آه

روز جزا و حبل متین را چه ‌می‌کنید؟

گیرم وصیتی، «هذیان» خوانده شد ز بغض

تصریح جبرئیل امین را چه‌ می‌کنید؟

امروز غصب شد فدک فاطمه، ولی

فردا دهانِ بازِ زمین را چه ‌می‌کنید؟

مهدی اگر که دست به تیغش برد، دگر

خانه‌نشین نمی‌شود! این را چه ‌می‌کنید؟


[1]. مولوی

    شاعر: سعید پاشازاده

  • مجموعه شعر: اهل بيت عليهم السلام

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (0) in /home/pashazade/public_html/wp-includes/functions.php on line 4350