دست دريا
دست دريا

چنان‌که وقت عطش جرعه‌ای گوارا را

طلب کنید فقط ساقی‌العطاشا را

هنوز جای علامت به شانهٔ پدر است

سپرده زیر علم، دستِ صاحبش ما را

دوباره خانهٔ ما سفرهٔ اباالفضل است

گمان کنم گرهی هست کارِ بابا را

به یک نگاهِ اباالفضل هم نخواهم داد

اگر دهند به دستم تمام دنیا را

به چشم دل بنگر ظهر روز تاسوعا

میان دسته میان‌داریِ مسیحا را

غروب‌ می‌کند از فرط خجلتش خورشید

نقاب اگر که بگیرند ماهِ زیبا را

فقط به علقمه، آن هم درست ظهر عطش

خدا به ماه رسانده‌ست دستِ دریا را

خدا کند برسد سوی خیمه‌ها با مشک

خدا کند نبرند آبروی سقّا را

خبر رسید که از روی زین زمین افتاد

خدا کند برسانند زود، زهرا را

    شاعر: سعید پاشازاده

  • مجموعه شعر: اهل بيت عليهم السلام

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (0) in /home/pashazade/public_html/wp-includes/functions.php on line 4350