دوبیتی‌های امام رضا(عليه‌السلام)
دوبیتی‌های امام رضا(عليه‌السلام)

بخوان اذن دخولی، «در» زیاد است

به هر در‌ می‌رسی «باب‌المراد» است

یقیناً در بهشتی که خدا گفت

یکی از هفت در، «باب‌الجواد» است

ز چشم افتاد اشک و از قلم نه

برایت گریه‌ها کردیم، کم نه

شبی که زلزله در مشهد آمد

دل زوار لرزید و حرم نه

اسیر تاب گیسو بودی ای دل

اگر دل‌دادهٔ او بودی ای دل

چه ‌می‌شد گر به جای تکه‌ای سنگ

کبوتر بودی، آهو بودی ای دل

تمام دست‌ها بر دامن توست

دلیل بودن ما، بودن توست

تمام شهر را عطار کرده

همین عطری که از پیراهن توست

هر آن‌جا که خبر باشد، خدایا

گدایش بیشتر باشد، خدایا

به جز در این حرم هرگز روا نیست

گدایی معتبر باشد، خدایا

همیشه با نداری ساخت مادر

به جز صحن تو را نشناخت مادر

به آب و نان خشکی ساخت اما

النگو در ضریح انداخت مادر

رهایند آهوان در این حوالی

بهار اینجاست، در گل‌های قالی

تو سقاخانه‌ات از جنس دریاست

بلادت را چه باک از خشکسالی؟

اگرچه روزگارم بد گذشته

تویی که خوبی‌ات از حد گذشته

مرا دریاب، من آن کوره ‌راهم

که از حاشیهٔ مشهد گذشته

حرم بود و حرم بود و حرم بود

دمادم روزی‌ام این یک قلم بود

اگر جای زیارت شعر خواندم

ببخش آقا که فرصت مغتنم بود

غبار از راه مردم جمع‌ می‌کرد

فقط با یک تبسم جمع ‌می‌کرد

زمین را آب ‌می‌پاشید خادم

کبوتر نیز گندم جمع‌ می‌کرد

درآورده النگو را دم در

و پنهان کرده گیسو را دم در

به غیر از اشکِ شوقش هیچ آبی

نشُست آرایش او را دم در

رسیده گوشهٔ صحنت گدا باز

همیشه بوده‌ این در روی ما باز

فقط در این حرم معنا ندارد

کبوتر با کبوتر، باز با باز

تو چشماش برق گوهرشاده بابا

به مادر قول مشهد داده بابا

به ظاهر سخت اما مهربونه

مرامش پنجره فولاده بابا

اشکیم و در این حرم سرازیر شدیم

زیر علمت سینه‌زنان پیر شدیم

ما را به غذای حضرتی حاجت نیست

عمری‌ست سرِ سفرهٔ تو سیر شدیم

    شاعر: سعید پاشازاده

  • مجموعه شعر: اهل بيت عليهم السلام

Notice: ob_end_flush(): failed to send buffer of zlib output compression (0) in /home/pashazade/public_html/wp-includes/functions.php on line 4350